در بيطرفي اين مقاله اختلافنظر وجود دارد. گفتگوي مربوطه ممكن است در صفحهٔ بحث. لطفاً تا پايان حل مناقشه اين برچسب را برنداريد. |
۴۲ درصد جمعيت ۲۲ ميليون نفري يمن را شيعيان تشكيل ميدهند. شامل:[۱]
مهمترين گروه مخالف دولت يمن الحوثي ها(انصارالله) به رهبري عبدالملك الحوثي است
يمن در جنوبيترين بخش شبهجزيره عربستان سعودي واقع است. اين منطقه از صدر اسلام از مهمترين مناطق رشد شيعه بودهاست. پايتخت يمن صنعا است. استان صعده، كوهستاني است و در ۲۴۳ كيلومتري شمال صنعا قرار دارد. بيشتر مردم صعده را شيعيان زيدي تشكيل مي دهند.
منطقه يمن در سال ۱۷۵۰ در قلمروي حكومت عثماني قرار گرفت. با سقوط امپراتوري عثماني در پايان جنگ جهاني اول يمن به سرپرستي بريتانيا درآمد و در سال ۱۹۲۲ به استقلال دست يافت. در گذشته حكومت يمن در دست اميري ملقب به «امام يمن» بود كه شخصاً كشور را اداره ميكرد. از سال ۱۹۶۲ حكومت يمن به جمهوري تبديل شد.[۱] در اين سال عبدالناصر با استقرار ۶۰٬۰۰۰ نيروي مصري در يمن، حكومت را از زيديها گرفت و به طرفداران خود سپرد. ژنرال علي عبدالله صالح الاحمر پس از كودتا رئيس جمهور يمن شد كه اكنون خلع شده است.
از زمان درگيري دولت يمن با گروههاي شيعه در شمال اين كشور بيش از ۵ سال ميگذرد. در سال ۲۰۰۷ پيمان صلحي ميان دو طرف امضا شد كه هرگز بدان عمل نشد. سال بعد با ميانجيگري قطر، ديداري ميان نمايندگان دو طرف در دوحه براي انجام مقدمات پيماني ديگر شكل گرفت. در اوت ۲۰۰۹، علي عبدالله صالح رئيس جمهور يمن اعلام كرد مبارزان شيعه مايل به برقراري آرامش نيستند و بدين ترتيب درگيريها را از سر گرفت. عربستان سعودي و مصر نقش پررنگي در حملات ارتش يمن به شيعيان داشتند.[۲]
استان صعده به عنوان كانون درگيريها ميان عربستان و يمن قرار دارد كه موقعيت مبارزان شيعه را حساس كرده است. يك روزنامهٔ اماراتي تحليل كرد شعارهايي كه مبارزان شيعه سر مي دهند، يادآور شعارهاي ايران است.[۱]
حسين الحوثي (نخستين رهبر مبارزان) اصول مذهب زيديه را بهگونهاي تفسير كرد كه توانست قبايل زيدي را متحد كند. اين قبايل در حاشيه شمالي يمن زندگي ميكردند و از جانب سنيها كه در سال ۱۹۹۰ با هم متحد شدهبودند، ميترسيدند. آموزههاي وي سبب جايگزيني نگرشي سياسي ضد غربي بهجاي عقايد افراطي آنان شد.[۳]
بحران داخلي يمن از سال ۲۰۰۳ و با موضعگيري شيعيان زيدي بر ضد آمريكا و اسرائيل آغاز شد. طي اين درگيريها بسياري از شيعيان يمن شامل زيديها و دوازدهاماميها كشته شدند. اين درگيريها اكنون وارد مرحلهٔ تازهاي شدهاست. عربستان، القاعده و آمريكا بهصورت متحد با حكومت يمن، بر ضد شيعيان عمل مي كنند. در سالهاي اخير شيعيان با هجوم نظامي، تبليغاتي و سياسي سختي روبرو شدند.[۲]
جنگ هماكنون بهمرحله پيچيدهاي رسيدهاست. اشتباهات صنعا در مديريت بحرانها و نابسامانيهاي سياسي و اقتصادي در استانهاي جنوبي يمن سبب همدردي و همبستگي مردم يمن - چه سني و چه شيعي - با جنبش حوثيها شدهاست.[۲]
با نگاهي به چگونگي زندگي شيعيان يمن، روشن ميشود در زمان حكومت دولت يمن، شيعيان در محروميت كامل فرهنگي بودهاند و نيز با دشواريها و چالشهاي زيادي روبرو بودهاند. مانند:
بيشتر مردم يمن، اهلسنت شافعي هستند. پس از آنان، جمعيت شيعيان زيدي بيشتر است. مذهب زيدي، آميزهاي از تشيع با انديشههاي معتزلي و اندكي از مذهب حنفي است. مذهب زيدي و شيعه دوازدهامامي در فقه نزديك به ۹۰٪ مشتركاند. زيديها به ولايت و عصمت ۵ تن از اهلبيت، خلافت علي بن ابيطالب، امامت امامان از نسل امام حسين و ظهور قائم و قيام جهاني او و بايستگي ياري به او باور دارند.
شيعيان دوازدهامامي اقليت مذهبي و قشر محروم اين كشور هستند كه بيشتر آنان در استان صعده و برخي در صنعا زندگي ميكنند. بخش زيادي از شيعيان دوازدهامامي از نخبگان، استادان دانشگاه، روحانيون و پزشكان تشكيل شدهاست. [۲]
۵ ميليون نفر از جمعيت يمن از سادات هستند كه رويهمرفته از ۲۰۰ خانوادهاند. ۹۰٪ آنها سادات حسني و ۱۰٪ از سادات حسيني هستند. بيشتر سادات يمن از فرزندان «يحيي الامام الهادي بن الحسين بن القاسم الرسي» از نوادگان حسن بن علي هستند كه برادرش هم در يمن بود. «يحيي» در سال ۲۶۰ ه.ق. در زمان حكومت عباسي از مدينه به يمن رفت. پيش از آن همه مردم يمن سني بودند. پس از ورود وي به يمن شيعيان رشد پيدا كردند.
الحوثيها، گروه شيعه زيدي در شمال يمن در استان صعده هستند. اين گروه به «بدرالدين الحوثي» منسوب است و در سالهاي دهه ۸۰ تشكيل شدهاست. آنان تاكنون براي گرفتن حقوق شيعيان ۶ بار با حكومت يمن جنگيدهاند. الحوثيها به محدودبودن فعاليتهاي ديني، سياسي و تلاش براي نابودي فرهنگ و باورهاي زيديها از سوي دولت و سياستهاي محدودكننده دولت در زمينه عمراني و توسعه در استان صعده معترض هستند.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران شيعيان دوازده امامي يمن كه قبل از آن بسيار كمياب بودند جهش جمعيتي داشتند.[۲] در ميان شيعيان دوازدهامامي و شيعيان زيدي هماهنگي و اتحاد خاصي حكمفرماست. سازمان وحدت شيعيان جزيره در يمن در اين راستا فعاليت ميكند. زيديها براين باورند كه در هر زماني حكومت تنها حق سادات از نسل «حسن بن علي» و «حسين بن علي» است و حكومت هر كس جز آنان غصبي است.
همچنين پس از پيروزيهاي حزبالله لبنان به عنوان مقاومت شيعي در برابر اسرائيل، تشيع و بهويژه شيعه دوازدهامامي، رشد زيادي در يمن داشتهاست. پس از جنگ ۳۳ روزه روحيهٔ بالايي در شيعيان يمن ايجاد شد، تا جايي كه برخي از فرزندان علماي شاخص وهابي در شرق يمن به مذهب دوازدهامامي گرويدند.[۲]
«علي عبدالله صالح» در سال ۱۹۹۰ و پس از آنكه ۱۲ سال رياست جمهوري يمن شمالي را در اختيار داشت با اتحاد دو بخش شمالي و جنوبي يمن ۱۹ سال است كه رئيس جمهور يمن متحد است. او از سالهاي مياني دهه ۲۰۰۰ با ايالات متحده آمريكا و عربستان سعودي قراردادهايي به امضا رساند. پس از آن اعلام كرد به هر نحو حتي با توسل به گزينه نظامي، گروه الحوثي را در صعده سركوب خواهد كرد. صالح اسماً شيعه زيدي است، اما عملكرد وي نمايانگر قرابت وي با بعثيها و سياستهاي ضد شيعي است. سياستهاي وي عموماً ضد زيديها و حامي جريان وهابيت است.[۲]
عبدالله صالح كه عناصر وهابي مانند شيخ الاحمر يا عبدالمجيد الزنداني جايگاه والايي در دورهٔ ۳۱ سالهٔ حكومتش داشتهاند و نيز با اعطاي پناهندگي سياسي به عناصر حزب بعث پس از جنگ آمريكا و عراق، به «صدام صغير» شهره است.[۲]
صالح در زمان جنگ ايران و عراق با اعزام سربازان گارد رياست جمهوري يمن به نبرد با نيروهاي ايران به كمك صدام شتافت.[۲]
سياست داخلي صالح در جهت دگرگوني جمعيتي شيعيان در شمال اين كشور بودهاست.[۲]
دولت يمن، به دولت عربستان بسيار نزديك است. اين امر باعث افزايش فشار بر شيعيان ساكن در استانهاي مرزي يمن با عربستان شدهاست.[۲]
قبايل، تأثير زيادي در ساختار سياسي و فرهنگي يمن دارند. خاندان «الاحمر» از خاندانهاي مهم زيدي يمن هستند كه به وهابيهاي عربستان سعودي بسيار نزديكاند. شيخ «عبدالله الاحمر» كه از خويشاوندان «ژنرال صالح» است و شيخالشيوخ قبايل يمن به شمار ميرود رئيس مجلس اين كشور و دومين شخص با نفوذ و قدرتمند در عرصه سياسي كشور است. از زماني كه اتحاد اين دو فرد دستخوش مسايلي شد، حالتي دوقطبي در عرصه سياسي يمن حكمفرما شدهاست.
علي محسن الاحمر برادر ناتني صالح، از ديگر اعضاي خاندان الاحمر است كه نزديكي زيادي با وهابيها دارد و و از شخصيتهاي مهم اين كشور است.
وي با دستور صالح فرماندهي حملات به استانهاي شيعهنشين شمال را عهدهدار بودهاست. بسبب علاقه و استفادههاي پياپي محسن الاحمر به بهكارگيري از سلاحهاي كشتار جمعي، به «علي شيميايي» شهره است. حتي صالح نيز از وي با عنوان «مرد بيرحم» ياد ميكند و از جانب آمريكا نيز متهم به حمايت از تروريسم است.[۲]
از پيامدهاي حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، شكلگيري پيمانهايي با عنوان ضدتروريستي با رهبري آمريكا در مناطق گوناگون جهان بود. دولت يمن به عنوان يكي از مهمترين همپيمانان آمريكا در خاورميانه در اين طرح قرار گرفت. حضور نيروهاي نظامي و جاسوسي آمريكاييها در يمن و نيز سفرهاي مخفيانه برخي هيأتهاي اسرائيلي به صنعا افزايش يافت. اعتراضهاي فراواني به اين كار در يمن صورت گرفت.[۲]
درگيري بين شيعيان شمال يمن و دولت مركزي از سال ۲۰۰۴ آغاز شد. دولت، ساكنان اين منطقه را به تلاش براي جداييخواهي و احياء حكومت شيعه در اين منطقه كه در كودتايي ۱۹۶۲ سرنگون شدهبود، متهم مي كند. درحاليكه گروه الحوثي با رد اين اتهام مي گويد مبارزان و شيعيان اين منطقه تنها خواهان برخورداري از حقوق طبيعي خود هستند كه دولت مركزي تحت فشار وهابيان افراطي عربستان از آنان سلب كردهاست.[۴]
عربستان سعودي در اين درگيريها نقش پررنگي دارد. برخي اين موضوع كه يمن فقيرترين كشور عرب و از ده كشور فقير دنياست، دليلي براي نقش ديگر كشورها از جمله عربستان در اين درگيريها ميداند.[۵]
درجريان درگيريهاي سالهاي ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۹ ميلادي نزديكبه ۴۰۰۰ تن از نيروهاي دوطرف كشته[۶] و بنا بر گزارش كميسارياي عالي سازمان ملل متحد بيش از ۲۰۰٬۰۰۰ نفر آواره[۷] شدهاند. به گفته حوثيها، عربستان بيش از ۷۰ بار با جنگندههاي خود اين منطقه را بمباران كردهاست.[۴]
دولت يمن اجازه حضور رسانههاي خبري مستقل در منطقه عمليات در شمال اين كشور را نميدهد.[۴]
سازمانهاي حقوق بشر يمن حملات هوايي نيروهاي يمن، عربستان و آمريكا عليه ساكنان استان سعده را محكوم كردند و آن را جنايات جنگي دانستند.[۸]
حسين بدرالدين حوثي، نماينده شيعيان صعده در مجلس و دبير كل حزب الحق كه به تدريس و تفسير قرآن و نيز برگزاري مراسم مذهبي براي شيعيان صعده ميپرداخت، در ۱۷ ژانويه ۲۰۰۲ خواستار تحريم كالاهاي آمريكايي و اسرائيلي شد. وي شعار الله اكبر، مرگ بر آمريكا، مرگ بر اسرائيل، نفرين بر يهود و پيروز باد اسلام را شعار رسمي شيعيان منطقه اعلام كرد و در مورد قضاياي پيشآمده از مسلمانان خواستار تمسك به آموزههاي قرآن و اهلبيت شد.[۲]
پس از اين خواسته حوثي، جمعيت زيادي از مردم يمن از آن استقبال كردند. گروهي از جوانان شيعه، گروهي را با نام «الشباب المومن» شكل دادند كه مبارزه و مخالفت با آمريكا و اسرائيل و مخالفت با همپيمانشدن دولت يمن و آمريكا را دنبال ميكرد. در نماز جمعه مسجد جامع صنعا، شعارهاي حوثي سردادهشد. اين مسئله نگراني بزرگي براي دولت صالح بود. پس از آن، اتهام «تروريست» عليه شيعيان بكارگرفتهشد و دولت يمن تلاش كرد با جلب حمايت آمريكا، معترضان را خاموش كند.[۲]
رئيسجمهور يمن در اين راستا در سال ۲۰۰۴ در نشست سران ۸ كشور صنعتي در آمريكا حضور يافت و تلاش كرد كمك و حمايت اين كشورها را بهدست آورد. صالح بلافاصله پس از بازگشت از آمريكا، با دستوري به نيروهاي ارتش، حمله سراسري به صعده و بهويژه مناطق نشور، آلصيفي، ضحيان و مران را خواستار شد. بلافاصله، جنگنده بمبافكنهاي ارتش به پشتيباني صدها دستگاه تانك و توپ، به اين مناطق حمله كردند. بدين ترتيب بود كه صبح روز ۱۸ ژوئن، اين منطقه سرسبز و خرم كوهستاني با حمله همهجانبه نيروهاي نظامي و امنيتي، در چند دقيقه به تلي از خاك و آتش و خون تبديل شد.[۲]
دولت يمن در اين رابطه سانسور شديد خبري را بكارگرفت و خبرنگاران شبكههاي تلويزيوني از جمله الجزيره، العربيه و العالم را اخراج كرد و ۳ ماه به بمباران مناطق شيعهنشين شمال پرداخت. در ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۴ با تصرف شهر مران و كشتهشدن سيد حسين الحوثي توسط دولت، پايان جنگ رسماً اعلام شد.[۲]
حكومت براي دستگيري حسين بدرالدين حوثي ۵۵۰۰۰ دلار جايزه گذاشت. در ۱۰ سپتامبر ۲۰۰۴ ارتش يمن، حسين بدرالدين حوثي و برادرش و ۲۰ نفر از پيروانشان را در مرآن كشتند.[۹]
سازمان عفو بينالملل شمار تلفات غيرنظاميان را تا آن هنگام ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ تن برآورد كرد.[۹]
پس از مرگ الحوثي دولت يمن گمان كرد كه بر منطقه و شيعيان صعده مسلط خواهد شد؛ اما پس از اين نبردهايي ميان حوثيها و ارتش يمن ادامه يافت كه «جنگ دوم ارتش يمن» نام گرفت. شهرت روزافزون «حسين الحوثي» ميان مردم يمن و دادن لقب «شهيد» به وي، با نشر و گسترش افكار حوثي همراه بود كه در سالهاي قبل در قالب كتاب و سخنراني منتشر كردهبود. جمعيتي از استانهاي ديگر بهويژه منطقه حيدان براي ياري شيعيان و بازسازي مناطق ويرانشده صعده، راهي آنجا شدند. در اين هنگام ارتش يمن براي زهرچشمگرفتن، حملات هوايي و زميني بسيار انجام داد كه درپي آن صدها غيرنظامي كشته و زخمي شدند.[۲]
در ۱ آوريل ۲۰۰۵ پس از تلاش شورشيان براي حمله به يك پايگاه نظامي در شمال نيشور، درگيريها از سر گرفته شد. ۱۰ سرباز و ۶ شورشي در اين درگيري كشتهشدند. روز بعد درگيريها به نزديكي استان صعده رسيد كه درپي آن ۲۰ تن ديگر از شيعيان جان باختند.[۹]
اين حملات در اواخر ژانويه ۲۰۰۵ آغاز شد كه با گسترش عمليات نظامي، از كوه مرآن به شهرستان حيدان رسيد. علامه بدرالدين حوثي پدر حسين حوثي، رهبري اين نبرد را از طرف شيعيان برعهده گرفت. در همان آغاز جنگ ۲۳ تن از الحوثيها و ۸ تن از نيروهاي ارتش كشتهشدند و نيروهاي دولتي ۵۱ تن از مبارزين را دستگير كردند.
بدرالدين الحوثي پس از كشته شدن فرزندش سكونتش در صنعا را رها كرد و به كوهستانهاي سختگذر صعده رفت. وي كه فردي فقيه و بسيار موجه از نظر فقهي و علمي در يمن بود، پيشنهاد دولت براي را براي دريافت حقوق ماهيانه و همراه داشتن ۲۰۰ محافظ براي تردد در كشور نپذيرفت و به نبرد با دولت مركزي در شمال يمن پرداخت. شهروندان ساكن نشور و حيدان پس از جنگ دوم دولت يمن عليه شيعيان، به كوههاي اطراف پناه بردند.
در ۲۷ مارس ۲۰۰۵، دولت يمن پايان جنگ دوم را اعلام كرد.
پس از پايان جنگ دوم با وجود اعتراضات داخلي و بينالمللي به كشتار شيعيان يمن، مبارزان شيعه مانعي براي تقويت روابط دولت يمن با آمريكا و عربستان سعودي بودند. در اين اثنا دولت يمن به تقويت فشارها و محدوديتها بر شيعيان و كشتار آنان روي آورد. سادات هدف حملات نظامي قرار گرفتند و جلوي برگزاري هرگونه مراسم مذهبي گرفته شد. دكتر عصام العماد از علماي شيعه يمن در اين باره ميگويد: «دولت يمن به دستور ژنرال علي عبدالله صالح به مساجد شيعيان حمله كرد، تمامي كتابهاي مقدس از جمله نهجالبلاغه و صحيفه سجاديه در صعده و صنعا جمعآوري شدند و با كاميون به ميدان مركزي شهر صنعا به نام «ساحةالحرية» (ميدان آزادي) برده شدند و در برابر چشم مردم پايتخت به آتش كشيده شدند. نيروهاي نظامي به فرماندهي ژنرال علي محسن الاحمر حملاتي به مناطق شيعهنشين داشتند و در اين ميان سلاحهاي شيميايي و بمبهاي خوشهاي بهكار بردند. براي بازدارندگي از جنبش شيعيان نظاميان يمني از جمله پس از سوزاندن پيكرهاي برخي رزمندگان شيعه، آنان را با طناب به خودروهاي نظامي بستند و پيشاپيش چشم مردم كيلومترها روي خاك كشيدند.»
وهابيهاي سعودي و بعثيهاي عراقي كه بيشتر آنان پس از سقوط بغداد به يمن گريختند، نفوذ چشمگيري بر دولت يمن دارند كه مانع اتخاذ روشي جز حمله نظامي به مناطق شيعيه نشين ميشوند.
جنگ سوم در مارس ۲۰۰۶ به رهبري عبدالملك الحوثي برادر كوچك حسين آغاز شد. آغاز اين جنگ در دفاع از پايگاههاي شيعيان زيدي بود كه از سوي نيروهاي ارتش بدانها تجاوز شده بود. محدوده جغرافيايي آن شامل شهرستانهاي حومه صعده همچون ساقين، المجز و حيدان بود كه در ادامه اين دامنه گسترش يافت و تا مركز استان صعده كشيده شد.
اين جنگ در برهه مسائل انتخابات رياست جمهوري و شهرداريها در دسامبر ۲۰۰۶ با توافقي ميان طرفين متوقف شد.
نيروهاي دولتي با هدف اعلامي آزادي برخي سربازان كه به اسارت در آمده بودند به يكي از استحكامات الحوثيها در ارتفاعات هجوم بردند و در ابتداي حمله بيش از ۸۰ نفر از آنان كشته شدند.
دولت يمن پاكسازي مناطق شيعهنشين در سراسر كشور را هدف خود اعلام كرد و از جمله پايتخت (صنعا)، مأرب، جوف، حجه و ديگر شهرها را تحت حملاتي شديد قرار داد. در اين حملات صدها تن از فعالان سياسي و فرهنگي را دستگير و روانه زندان كرد.
جنگ چهارم در آوريل ۲۰۰۷ رخ داد. در اين جنگ جنبش جوانان مؤمن تمامي استان صعده را به محل عمليات نظامي عليه ارتش يمن تبديل كرد و در آن به مؤسسات و نهادهاي دولتي، امنيتي و نظامي آسيب و خسارات جدي وارد شد. در اين جنگ مانند جنگهاي پيشين، الحوثيها از عمليات چريكي عليه ارتش يمن استفاده ميكردند.
اين جنگ با عقب راندن ارتش يمن از مواضع و استحكامات كوهستاني شيعيان پايان يافت. پس از آن عبدالملك الحوثي برادر حسين بدر الدين به عنوان رهبر محبوب شيعيان زيدي شناخته شد.
اين جنگ در فوريه ۲۰۰۸ و با رهبري عبدالمالك حوثي شروع شد. حوثيها از سلاحهاي متوسط و سنگين عليه ارتش استفاده كردند.
دايره عملياتي اين جنگ استان صعده، منطقه بني حشيش (بخشي از صنعا) و منطقه حرف سفيان (بخشي از استان عمران) بود و نشانگر گسترش دامنه عمليات نظامي و تحول كيفي در عملكرد نظامي حوثي با صنعا بود كه باعث ايجاد نگراني براي مقامات دولتي شد.
ژنرال علي عبدالله صالح در اين شرايط ميانجيگري قطر را پذيرفت. دو طرف به توافقاتي در اين زمينه دست يافتند. بر اساس توافقنامه دوحه كه با نظارت امير قطر جهت برقراري صلح ميان حوثيها و دولت يمن به امضا رسيد دو طرف متعهد ميشدند كه عمليات نظامي عليه يكديگر را متوقف كنند. دولت يمن بايد حوثيها را مورد بخشش قرار ميداد و اسيران دوطرف بايد آزاد ميشدند. حوثيها بايد سلاحهايي را كه از نيروهاي دولتي به غنيمت گرفته بود به ارتش بازميگرداند. كنترل استان صعده برعهده دولت مركزي بود و گروه حوثي براي فعاليت خود بايد يك حزب سياسي تشكيل ميداد.
اين توافقنامه فقط درباره تبادل اسيران جنبه اجرايي به خود گرفت و ديگر بندهاي آن اجرايي نشد. دوطرف درگير، يكديگر را به نقض مفاد توافق دوحه متهم ميكنند.
برخي قبول اين توافق از جانب دولت يمن را كسب فرصتي براي بازسازي و ترميم قواي نظامياش ميدانند كه پس از يك جنگ رواني و تبليغاتي كه همزمان در صنعا و رياض آغاز شد، زمينهها براي جهت جنگ ششم فراهم گرديد.
جنگ ششم در آگوست ۲۰۰۹ آغاز شد. اين جنگ، تمام عيار و گسترده بوده و كشتارها و قتل عامها، از عصبانيت و فشارهاي رواني فرماندهان ارتش صنعا در اثر كسب نشدن مقاصد در جنگهاي گذشته خبر مي دهد. اين جنگ با هماهنگي سياسي، نظامي و امنيتي ميان رياض و صنعا انجام گرفت.
برخلاف مسلح بودن ارتش يمن به انواع سلاحها، دولت يمن نتوانست خود را به عنوان پيروز اين جنگ قلمداد كند.[نيازمند منبع]
كشتار كودكان و زنان شيعي در صعده و روستاهاي محروم بيثمر بودن برنامهها و طرحهاي راهبردي دولت يمن را نشان ميش دهد. در اين جنگ صدها نفر از مردم و نيروهاي نظامي كشته شدند و صدها تن از علما و فعالان سياسي و فرهنگي به دست نيروهاي امنيتي ترور شده و يا به زندان افتادند.
رهبري شيعيان در اين جنگ با سيد عبدالملك طباطبايي حوثي و سيد يحيي، برادران سيد حسين بوده است. سيد يحيي از نمايندگان مجلس يمن بود كه مجلس نمايندگان مصونيت سياسي وي را سلب و اينترپل را موظف به بازداشت وي كردهاست.
عبدالله عيظه الرزامي فرمانده رزمندگان شيعهاز ابتداي جنگ نخست دولت عليه شيعيان، فعاليتهايش در سايه بوده اما اقتدار وي و نيروهاي تحت امرش به حدي بوده كه مردم يمن از او با عنوان «مالك اشتر زمان» ياد ميكنند. الرزامي اكنون به عنوان دست راست سيد عبدالملك عمل ميكرد.
جنگ ششم نشانگر تقويت اقتدار نظامي و عملياتي شيعان در رويارويي با نيروهاي دولتي است. شيعيان تا نيمههاي جنگ موفق به انهدام سه فروند هواپيماي جنگنده سوخو، يك فروند بالگرد نظامي و دهها دستگاه از تانكهاي ارتش شدند.
از ۱۱ اوت ۲۰۰۹ درگيريها بالا گرفت و ششمين جنگ (عمليات زمين سوخته) ميان دوطرف آغاز شد. اين درگيري به خاك عربستان سعودي هم كشيده شد و سبب شد ارتش عربستان به مواضع اين گروه حمله كند.[۱۰][۱۱] دراين درگيريها حكومت مركزي يمن و مداخله برخي كشورها (عربستان و آمريكا) در يك طرف و مبارزان حوثي و القاعده و جداييطلبان جنوب اين كشور در طرف ديگر بودند.[۱۲] اين درگيريها در ۱۲ فوريه ۲۰۱۰ با فرونشستن ناآراميها و تمايل دوطرف براي مذاكره پايان يافت.[۱۳]